اخبارى از مذاکرات کارگران نساجى با مسئولين استان

ديروز پنجشنبه ٢١ شهريور دو نشست يکى در استاندارى و ديگرى در دفتر صنايع برگزار شد. ظاهرا در کشمکشى که بين کارگران و کارفرما و مديريت و بينياد مستضعفان برسر آينده اين کارخانه در جريان است٬ بيشتر مسئولين استان حق را به کارگران ميدهند. اما نه تنها تاکنون کارى به نفع کارگران نکردند بلکه مرتبا آنها را تهديد ميکنند و از کارگران ميخواهند که به تجمع و اعتراض و پلاکارد بلند کردن پايان دهند.

در مذاکرات ديروز کارگران توانستند نکاتى را به مسئولين تحميل کنند. از جمله نمايندگان کارگران در مذاکرات از شرايط وخيم مالى خود و ناتوانى در پرداخت وامهاى بانک و فيش هاى آب و برق ميگويند. اشاره ميکنند که بانک تهديد به حکم جلب کارگران کرده است. کارگران ميگويند اين وضعيت ديگر براى ما قابل تحمل نيست. هم حقوق نميدهيد و هم بانک حکم جلب ميدهد.

بدنبال اين بحث٬ همانجا مسئولين استان تصويب ميکنند که اسامى کارگرانى که بايد به بانگ وام پس بدهند را تهيه کنند. اعلام ميکنند چون اين کارگران کار کردند و حقوق دريافت نکردند و نميتوانند وام بانک را پرداخت کنند٬ لذا تا روشن شدن وضعيت آنها و پرداخت حقوقهاى آنها٬ هيچ نامه اى از جانب بانک براى اين کارگران فرستاده نشود و پرداخت بدهيها و بازپرداخت وامها به بانک تا دريافت حقوق آنها تعليق شود. نماينده استاندارى آنجا ناچار ميشود به بانک زنگ بزند و اعلام کند که تا زمانى که کارگران حقوق شان را نگرفتند از ارسال قبض وام خوددارى کنيد. کارگران از نظر خودشان موفقيت بسيار کوچکى بدست آوردند اما ميگويند اين موضوع بايد در مورد پول آب و برق و غيره هم صادق باشد. از کجا بياريم بدهيم؟

همينطور کرمى نماينده مجلس رژيم از نمايندگان کارگران خواهش ميکند که به او وقت داده شود تا ٢۵ يا ٢٦ شهريور که برود تهران و در "کميسيون کارگرى" در تهران از فروزنده رئيس بنياد مستضعفان يک ميليارد پول بگيرد که با اين پول هم بدهى کارخانه به اداره دارائى داده شود٬ هم حقوق کارگران پرداخت شود و هم از مابقى آن جهت خريد مواد خام و ادامه کارى کارخانه استفاده شود.

نماينده کارگران ميگويند ما ديگر طاقت نداريم. وعده زياد شنيديم. هر بار به ما ميگوئيد تنها چند روز فرصت بدهيد ولى کارى نميکنيد. بار آخر ما گفتيم بجاى سه روز بگوئيد ١۵ روز اما وعده تان را عملى کنيد! روزها دارد ميگذرد و همه يادشان رفته که چه وعده اى دادند. کسى اقدامى نکرده است. دراين ميان بحثهاى ديگرى از جانب مسئولين طرح ميشود که استاندار مسئوليت اين وضعيت را بعهده دارد٬ نالايق بوده و بايد حسابش را کف دستش گذاشت! کارگران ميگويند حساب ايشان را شما کف دستش بگذاريد فعلا حقوق ما را بدهيد. لطفا دعواى خودتان را براى خودتان نگهداريد. به ما ربط ندارد. ما حقوقمان را ميخواهيم. بچه هاى ما گرسنه هستند. فيشها را نتوانستيم پرداخت کنيم. لطفا حقوق ما را بدهيد که بانگ پايش را روى گلوى ما گذاشته و حکم جلب داده است.

در حاشيه تجمعات اخبار و کشمکشهاى ديگر هم وجود دارد. از جمله گوشه هائى از توطئه عليه کارگران که برملا شد به اين ترتيب است؛ از مامورانى که براى سرکوب کارگران به محل گسيل شدند و به زبان کردى صحبت ميکنند٬ يکى به کارگران ميگويد؛ ما همشهرى و هم زبان شما هستيم. ما تصميم نداريم شما را سرکوب کنيم. چون هم زبان هستيم اين کار را نميکنيم. اما تعدادى نيرو از کرمانشاه و لرستان آمدند براى سرکوب شما! يکى کارگران که حسابى عصبانى است با صداى بغض آلودى ميگويد؛ حتما شما که کردى صحبت ميکنيد را ميبرند که کارگران نيشکر و کارگران شرکت واحد را سرکوب کنيد! راست ميگيد بگوئيد ما نميخواهيم کارگرى که شکمش گرسنه است کتک بزنيم! براى لقمه نانى بايد باتوم بخوريم٬ تحقير شويم٬ مگر چه گناهى کرديم که در اين مملکت دنيا آمديم؟ با اينحال نيروى انتظامى "غير سرکوبگر و همزبان" بخشى از باندروهاى کارگران را بزور ميگيرد و ميبرد. اما کارگران ميگويند اگر حق ما را ندهيد با باندرولهاى بيشتر و با تعداد بيشترى اينجا مى آئيم.

کارگران در کل اين مذاکرات وعدهائى شنيدند٬ مجددا فرصتى کوتاه دادند٬ اما باور و اعتماد به اجراى آن ندارند. يک دليل اين بى اعتمادى اينست که ميان مسئولين کشمکش وجود دارد. حراست با اداره کار٬ اداره کار با بنياد مستضعفان٬ بنياد با استاندارى٬ استاندارى با "نمايندهاى مجلس"٬  نماينده مجلس با مدير صنايع ومعادن٬ صنايع و معادن با فروزنده رئيس بنياد! بين اينها جنگ است و اين جنگ پول است. کارگران ميگويند اينها دنبال حق ما نيستند دنبال سهم خودشان هستند.

از جمله امروز کارگران نساجى در شهر ميگفتند که شعبانى و کرمى "نماينده مجلس" با نماينده هاى آنها تماس گرفتند و گفتند که شما نگران نباشيد و ما داريم موضوع را دنبال ميکنيم. داريم ميرويم تهران و قرار ملاقات با فروزنده گرفتيم. تلاش ميکنيم يک ميليارد را بگيريم که اين مشکلات حل شود. همزمان در شهر بحث در باره اعتراض کارگران نساجى گرم است. بارها کارگران با حمايت و دست تکان دادن و مشتهاى گره کرده مردم و زنده باد کارگر نساجى روبرو شدند. 

 

مرگ بر جمهورى اسلامى
مرگ بر سرمايه دارى
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى

٢٢ شهريور ١٣٨٧ – ١٢ سپتامبر ٢٠٠٨